... 377 ...

ساخت وبلاگ

وقتی پای تلفن ازم پرسید/میخوای چند روز بریم هواخوری؟/ پنج ثانیه وقت داشتم جواب بدم. اگر میخواستم سبک سنگین کنم و توو ذهنم برنامه بچینم مطمئنا تلفنو قطع می کرد.خیلی وقت بود ندیده بودمش و چقدر به این سفر احتیاج داشتم.اما با عطا..میدونستم که برای تعطیلات اومده و الان باید دربست در اختیار خواهر و خواهرزاده ی شفته اش باشه و این پیشنهادش یجور فداکاری بود.شبِ قبلِ حرکت به عطا مسیج زدم/میدونی که توو این سفر قرار نیس خوش بگذره فقط میریم که باد به کلمون بخوره.اگر میخوای خوش بگذرونی زنگ بزنم فرنوش یا الی/جواب داد/اونم درست میشه.فقط فلاسک یادت نره/

توو مسیر برگشت داشت با خودش یه شعری زمزمه می کرد..بلندتر بخون منم بشنوم. دو روزه این شعر رو مخمه. چرا؟ دیدی یه شعری رو صد سال پیش خوندیش اما امروز یه جور دیگه می فهمیش؟ چطور؟ هیچی ولش کن...

گذشت صبح که از خواب بیدار شدم با خودم همش گفتم:

چون باز سفید در شکاریم همه/با نفس و هوای نفس یاریم همه

گر پرده ز روی کارها بر گیرند/معلوم شود که در چه کاریم همه

شعره یجور دیگه شده امروز...میدونم.از این به بعد یجور دیگه اس.

$ /ابوسعید ابوالخیر/

ادامه مطلب
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/جان و دل و جام و جامه پر درد شراب/فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب/آزاد ز خاک و باد و و از آتش و آب...
ما را در سایت ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/جان و دل و جام و جامه پر درد شراب/فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب/آزاد ز خاک و باد و و از آتش و آب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1the-fingerprintsf بازدید : 221 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:50